پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

قطعه ای از بهشت را در یابید...

سلام

وقتتان خوش

دلم نمی خواست دیگر بنویسم. دلم نمیخواست دیگه این وبلاگو به روز کنم. دلم نمیخواست دیگه بیام و وارد اینترنت بشم. دلم نمیخواست دیگه رایانه رو روشن کنم. دلم نمیخواست دوباره بیام به شهرم. دلم نمیخواست دوباره بیایم به کشورم. دلم نمیخواست دوباره بیایم به کره زمین... منظومه شمسی... کهکشان راه شیری و...

واقعا ناراحتم. واقعا از دیروز تا به حال ساعت ها گریه کردم. واقعا سخته...

الان حس حضرت آدم رو درک میکنم. از بهشت اومدن بیرون از سخت سخت تره...

بهشت...

بهشت...

توصیه میکنم هر کس بهشت نرفته حتما به شلمچه بره و غروبشو درک کنه...

توصیه میکنم هر کس مفهوم غربت رو نفهمیده به دو کوهه بره...

توصیه میکنم هر کس دنبال چیزی میگرده به سرزمین گمشده ها و گمنامی ها، شرهانی بره...

توصیه میکنم هر کس دلش سخت و سفت است به فکه بره و با خاک های نرم فکه دلش را نرم کند...

توصیه میکنم هر کس نمیدونه فتح قلب چیست به فتح و المبین بره...

توصیه میکنم هر کس میخواد نجوا کند به هویزه بره...

توصیه میکنم هر کس فک میکنه تنهاست به هور بره و تنهایی رو درک کنه...

توصیه میکنم هر کس میخواد با خودش رو راست بشه و دلی از طلا بسازه به طلاییه بره...

توصیه میکنم هر کس میخواد استخونای شهدا رو ببینه بره معراج شهدا...

توصیه میکنم و توصیه میکنم اگر مبخواهید در خود انقلابی کنید واقعا شلمچه را از دست ندید...


برادران و خواهران عزیزم

آقایان و خانوم های گرامی

آقا پسرا و دختر خانومای گل

با شما هستم...

اگر میخواهید بدانید که باید چکار کنید تا آرام شوید، تا زندگی زیبایی کنید، تا سبک شوید، تا مهربان باشید، تا مومن باشید، تا به هرچه میخواهید برسید، تا کلی گریه کنید و در آینده بخندید...

توصیه میکنم حداقل یک هفته و حداکثر یک عمر، به مناطق جنگی جنوب سفر کنید... این حرفم تضمینی است، تضمینش با شهدا. امتحان کنید. پشیمان نخواهید شد.


دلم خیلی پره. در آخر مطلبی میگویم که خیلی دیشب دلم رو سوزوند.

خواهر و دختر و خانوم عزیز...

چرا وقتی راوی یا جانباز یا هرچی که میاد برات روی خاک شلمچه از حجاب حرف میزنه با صدای بلند گریه میکنی؟

چرا موقع وارد شدن به منطقه کفشهایت را بیرون می آوری و پا برهنه بر خاک بهشت پا میگذاری؟

چرا موقع ورود به منطقه چادر مشکی زیبایت را که ارث تو از حضرت زهراست را بر سر زیبایت می کنی؟؟

چرا؟؟؟

میدانی چرا؟

باز هم تقلید کورکورانه؟

این ها را گفتم تا بدانی چرا اینکارا را کردی و بهش فک کنی.

چون چادر و حجاب تو خون شهداست.

و در عجبم. و واقعا در عجبم که چرا با این همه کار وقتی برنامه تمام شد و راهی شهرت شدی باز هم مانتوی تنگت را پوشیدی و عرض اندام کردی؟؟؟

هیهات...

واقعا متاسفم که فقط جوگیر هستید و کورکورانه قبول می کنید.

راهیان راه عشق...

سلام

روز شب و خوش

دارم میرم جنوب، سوی دیار عاشقان... قطعه ای از بهشت...

آنجا بوی عشق می آید. بوی صفای محفل های کوچک شهدا. بوی دعای کمیل گوشه خاکریزها. بوی گریه ی داخل قبرهای کنده شده. بوی سیب. بوی گلاب. بوی محبت. بوی مرام. بوی وفا...

آنجا دیاریست نزدیک آسمان. نزدیک تر از بهشت. نزدیک تر از خیلی جاها. آنجا خدا هست. آنجا دل هست. آنجا همه چی هست جز فکر به دنیا. آنجا دنیایی دگر است.

برای اولین بار است که میروم. دعا کنید دیگر بر نگردم. دلم تنگ شهداست...


باز دیشب دل هوای یار کرد

آرزوی حجله سومار کرد

خواب دیدم سجده را بر مهر دشت

فتح فاو و ساقی والفجر هشت

باز محورهای بوکان زنده شد

برف و سرمای مریوان زنده شد

از دوکوهه تا بلندای سهیل

برنمیخیزد مناجات کمیل
یاد کرخه رفت و بر ما رنج ماند

قلب من در کربلای پنج ماند


اگر برنگشتم حلال فرمایید

و من ا... التوفیق

فرج آقا امام زمان (عج) و سلامتی رهبر معظم انقلاب صلوات

گوشه ای از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید احمدی روشن

در دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید مصطفی احمدی روشن

مادر مصطفی احمدی روشن رفت پیش رهبر و آرام گفت: آقا دعا کنید خدا به من صبر بده. من تا حالا عیان گریه نکردم.
آقا گفتند: نه؛ گریه کنید.
مادر شهید گفت: نه گریه نمی‌کنم نمی‌خوام اونها خوشحال بشن.
آقا ابرو در هم کشیدند و گفتند: غلط می‌کنند خوشحال می‌شوند. گریه برای مادر هیچ اشکالی ندارد. گریه کنید و دعا کنید هم برای اون شهید که الحمدلله درجاتش عالیست و از خدا بخواهید دعای او را شامل حال شماها و ما و همسر و فرزندش بکند.
آقا حرفش تمام شده و نشده چشم‌های مادر مصطفی خیس شد.

رهبرا تا آخر ایستاده ایم...

شهدا شرمنده ایم...

اگر کسی برات

می میره

انقدر مرام داشته باش

که یه شاخه گل سرخ ببری سر مزارش

(شهدا را فراموش نکنید!)

سرشماری نفوس و مسکن

سرشماری نفوس و مسکن

:::: سلام مادر.

:::: از سرشماری نفوس ومسکن مزاحم میشم، شما چند نفرید؟

---- مادر سرش را پایین می اندازد وسکوت می کند!

---- مادر : میشه خونه مابمونه فردا؟!

:::: چرا مادر ؟!!

---- آخه شاید فردا از پسرم خبری بشه !!!

شادی روح شهدای گمنام صلوات...

شهدا، مشایی، ظهور نزدیک است، بحرین، حضرت زینب و...

سلام

روز و شبتان به خیر انشاا...

این بار می خواستمدر مورد شهید آوینی و شهید صیاد شیرازی بنویسم ولی چند اتفاق دیگر هم افتاد که نمی دانم کدام را بنویسم؟

به نظر شما در مورد کدام بنویسم؟

1.      شهید آوینی و شهید صیاد شیرازی

2.      روز فناوری هسته ای و دستاوردهای این روز

3.      گفتگوی ده نمکی با فراستی در مورد اخراجی های 3

4.      مستند ظهور نزدیک است...

5.      کنار گذاشتن مشایی از یکی از مسئولیت هایش ...

6.      واکنش شریعتمداری به مستند ظهور نزدیک است

7.      کشتار مردم بحرین

8.      حضور شاه اردن در ایران

9.      سالروز ولادت با سعادت حضرت زینب (س)

جداً به نظر شما بهتر است که در مورد کدام بنویسم؟ یا در مورد کدامین ها بنویسم؟

چند دقیقه فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که در مورد فناوری های هسته ای و مستند و شاه اردن بسیار سخن و نقد گفته شده است و مشایی هم دیگر ارزش حرف زدن ندارد، در مورد اخراجیها هم قبلا حرفم را زدم و گفتگوی آن دو بزرگوار به من هیچ ربطی ندارد. پس ما می مانیم و گزینه 1 و 7 و 9 پس به تر تیب می نویسم.

 

سید شهیدان اهل قلم

شهید آوینی

شهید مرتضی آوینی

در مورد شهید آوینی بحث و صحبت بسیار است و هر بار که از روی نوشته هایش خوانده ام، صدای دلنشینش در سرم پیچیده است. پاااااااااااااارااااااااااازیت: (گفتم مغز یاد یک لطیفه افتادم: گلوله ای به سر فردی برخورد می کند و پساز یک ساعت می میرد، تحقیق می کنند می بینند که گلوله یک ساعت دنبال مغز در سر فرد بوده است.)

از پارازیت ببخشید. خط رو خط افتاده بود. داشتم می گفتم که....

ادامه مطلب ...