پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

ای دل غافل، عمار کجا و ما کجا؟؟؟

به نام او

سلام

خیلی فکر کردم که یه متنی بنویسم و از همه اوضاع و احوال جهان هم چیزی بگم ولی واقعا چرا همیشه دنبال نوشتن متن بلند باید بگردیم؟ چرا باید همیشه بزرگ و کتابی حرف بزنیم؟ بابا ما هممون آدمیم و اصلا من داهاتیم. بی خیال کلاس و ...! جاهایی که ما پیروز شدیم مگه کلاس و تریپ و اینا بوده؟ نه به خدا! دفاع مقدس نمونشه! همه خاکی بودن... چه دکترش چه محصلش...

بسه بابا! ای دل غافل، عمار کجا و ما کجا؟؟؟ به خدا بس که به ظاهرمون و کلاسمون رسیدیم از دنیا عقب افتادیم... دارند پشت سر هم می کوبند و ما فعلا به فکر ظاهریم... هیچ وقت جمله امام رو یادم نمیره... (من توی دهن این دولت میزنم) چقدر ساده و با ابهت... پس بی خیال بقیه حرفها فقط یک جمله با هزار مفهوم و هزار وظیفه محول شده روی دوشمان و آن اینکه...

رهبرمان تنهاست، عمارها بشتابند...

نظرات 1 + ارسال نظر
yasaman دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ب.ظ http://meikadeh1001.blogsky.com/

تا آخرش هستیم...
دلم برای لبخندهای زیبای رهبرم تنگ شده است...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد