پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

تو در بدر، بدر بدری و در قدر، قدر قدر یا علی...

سلام

روز و شبتان به خیر!


شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، شب دلهای شکسته، شب فرود مکتب، شب ورود پاکی، شب نزول قرآن، شب خروج پستی، شب قرآن، شب حافظ قرآن، شب کاتب قرآن، شب علی، شب مولایم علیست...



امیدوارم مورد قبول واقع شود. یا علی


برای دانلود در اندازه واقعی و با کیفیت بالا جهت بنر و ...:

ادامه مطلب ...

همایش حزب ا... سایبری

به نام حق

سلام

روز و شبتان خوش و طاعات قبول درگاه حق انشاا...

دیشب در مراسم حزب ا... سایبری خیلی ها را دیدم که دلم خیلی می خواست ببینمشان! فکر میکردم با افراد سن بالایی خواهم دیدار کرد اما نه! همه هم سن و هم قد و قواره خودم بودند و البته با کمال تر و بزرگتر. همایش درکل بد نبود! تمام مراسمو دو سه نفر که شاخصشون عکاس مسلمان (سید شهاب الدین واجدی) بود! امیر علی (فرزند آقا سید شهاب) رو هم دیدم! ماشاا... چه پسری بود! خلاصه مراسم خوب بود! من دیر رسیدم! وسطای مراسم رسیدم! مسئول فیلترینگ و آقای فلاح با عرض معذرت چیزه به درد بخوری نفرمودند! حاج حسین یکتا هم در عرض چند دقیقه کوتاه صحبتش خیلی زیبا و شیوا سخن فرمودند! بیانیه ای هم که در مورده این گروه بود که توسط کارگردان و مستند ساز متعهد کشورمان جناب آقای سهیل کریمی خوانده شد کامل و جامع بود! بعدشم حاج آقا مرادی حرفهایی زیبا زدند! محیط خیلی صمیمی بود! همه همدیگرو مثل هم می دونستند! بی خیال خاطره که نمینویسم!

می خواستم یه چیزی بگم که به آقای محمد حسنی(مسئول دوئل) هم پیغام دادم و عرض کردم. دیشب موقع افطار به طور اتفاقی سر میز آقای سهیل کریمی و چند نفر از دیگر دوستان نشستم! یکی از آن دوستان مسئول مبارز کلیپ بود! از هم صحبتی باهش خیلی خوشحال شدم! در حالی که برای خود آدم بزرگی بود بهم افتخار هم صحبتی شدن با خودش رو داد! آدم خوش چهره و نورانی بود! مراسم یک نقطه بارزی هم داشت! به طور تصویری و آنلاین توسط خانم قاسمی (خبرنگار پرس تی وی) به انگلیس وصل شدند و در مورد اتفاقات انگلستان صحبت کردند!  که چند تا از عکساشو پایین گذاشتم! نمیدونم چرا امروز بد مینویسم! خسته شدم!

خلاصه سر سفره نشستن با افرادی چون آقای سهیل کریمی و آقای مبارز کلیپ برام خیلی ارزشمند و گوارا بود! اصلا چی می خواستم بگم؟ 

می خواستم یه چیزی بگم که به آقای محمد حسنی(مسئول دوئل) هم پیغام دادم و عرض کردم. در کل مراسم همه بچه ها و بزرگان با اینکه خیلی هاشون همدیگه رو نمی شناختند ولی با هم صمیمی بودند و در واقع یکی بودند. اما نکته ای وجود داشت؛ این مراسم برای آن بود که ما هم اندیشی کنیم و با هم متحد شویم و سیلی محکمی در عرصه جنگ نرم و شبکه های اجتماعی به دشمن بزنیم! اما جاهایی یکی نبودیم! در صحبت های آقای مومن نسب (مسئول به اصطلاح فیلترینگ و در واقع ارتباطات وزارت ارشاد) و آقای مرادی حرف هایی وجود داشت که با افکار بعضی از دوستان تناقض داشت و دوستان در کمال ناباوری در سر سفره افطار علیه این آقایانی که حضور نداشتند نطق فرمودند! ما یکی هستیم؟ ما پشت هم هستیم؟ ما هدفمان یکیست؟ ما برای خدا کار می کنیم؟

همه ی این سوالها برای شماست جواب دهید!

درست است که در این وادی خیری در این دنیا ندیدیم و فقط ضرر بوده است ولی برای خیلی از دوستان هم بوده که باید حذف شوند! آنهایی که برای نون در آوردن به این راه آمدند باید بفهمند که افرادی هستند که در زمان جنگ از مغازه ها و شهر دزدی می کنند و کار را برای مردم و دیگران سخت می کنند!

مواظب باشیم که ستون پنجم به جمع ما نپیوندد!

افراد گمنام افرادی مثل بچه های مراسم دیشب بودند که بی ریا پای کار بودند! موقع رفتن از هرکس وقتی آدرس میدان آرژانتین رو میپرسیدم نمیدانست! آنجا بود که فهمیدم من تنها مسافر نیستم و خیلی ها حتی از جاههایی دورتر از همدان هم آمده اند!

گفتم همدانی هستم چون دیشب فهمیدم خیلی ها با اسم واقعی خود در اینترنت هستند و رنجش را هم میکشند و بی منت کار میکنند اما من هنوز هم خسارت اسم نوشتن در وبلاگ های قبلیم را جبران نکرده ام پس معذورم.

امیدوارم همه ما حزب ا... سایبری ها زیر سایه صاحب حزب ا... همچون سروقامتان بایستیم و سربازان خوبی باشیم.

و من ا... التوفیق


سلامی دوباره به پرتابگران...!!!

سلام

روز و شبتان خوش

طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق انشاا...

خوبین؟

چه خبر؟

تعجب کردین برگشتم؟

الان همه رو جواب میدم.

خوب که هستین انشاا... انرژی داشته باشید. دنیا به آخر نرسیده! شما الان پشته یک صفحه پر از چرت و پرت اعم از LED و سیم و ... نشسته اید. ببینید چه تصویر زیبایی به شما می دهد. بله! به شما لبخند می زند! شاد باشید.

خبر هم سلامتی! شکر خدا همه چیز زیر سایه آقا امام زمان (عج) در گذر است. فقط از عمرمون کم شد. حیف! بی خیال! حالارو بچسب!

میدونم تعجب نکردین! من خیلی پررو تر از این حرفام که کم بیارم! آخه من بچه پررو... ام!

راستشو بخواین بعد از اون آزمون کذایی که بچه های سازمان سنجش ترتیب دادن که کله همممونو بخوابونن (که البته ناگفته نمونه که خوابوندن) ما هم کمی افسرده شدیمو افتادیم گوشه خیابان، تو جوب! شوخی کردم! کمی استراحت میکردم! البته وقتی جواب اومدو فهمیدم چه گندی زدم، زدم کوچه بی خیالی!

خلاصه حال رو عشق است، ما بقی با خداست! فعلا حس ندارم بیشتر بنویسم فعلا بای!

ا! صبر کنید یادم رفت بگم...

ماهه رمضونه! ماهه خودش! کمی بهش نزدیک بشین! فقط سعی کنید کمی نزدیک بشین! از این به بعد یک کارخوب به کارهاتون اضافه کنید! منو که خیلی محتاجمو دعا کنید!

التماس دعا

نوکره همه نوکرایه آقا...

فرجش صلوات...

یا علی