پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

پرتاب

آنچه مصلحت نیست که بیان شود!

کنکور، وضع فرهنگی، مترو، نمایشگاه کتاب...

سلام 

روز به خیر! آه ببخشید شاید شب باشد پس شبتان به خیر انشاا... 

نمی دانم چه بنویسم مدتی کم تا کنکور باقی است و اتفاقاتی در کشور افتاده است و به نمایشگاه کتاب رفتم و برای اولین بار مترو سوار شدم و... 

همه را می خواهم یه جوری به هم وصل کنم! ببینیم چه می شود!!

حول و حوش ۵۰ روز تا کنکور ۹۰ یعنی بزرگترین آزمون علمی کشور در سال ۹۰ باقی است و حالا دوران جمع بندی است به همین دلیل دیروز به تهران آمدم و البته به مترو و نمایشگاه بزرگ کتاب که این هم بزرگترین رویداد فرهنگی کشور است. کلا دیروز یا این چند روزه دنبال بزرگترین چیزها هستیم. اما یه چیزی در این میان یادمان رفته است و آن خداست. اگر خدا را مدنظر بگیریم و همه کارهایمان را برای رضای او در نظر بگیریم فکر می کنم که همه چیز و همه چیز کاملا برعکس خواهد شد. این روزها کسی برای خدا کار نمی کند!!! دیروز وقتی سوار اتوبوس شدم تا به تهران بیام فهمیدم که تهران با جاهای دیگر کشور خیلی فرق دارد!!!! خیلی خیلی فرق دارد! مدتی از دیارمان دور نشده بودیم که خانوم های داخل اتوبوس دیگر چیزی به اسم روسری و مقنعه و ... نداشتند البته بعضی ها و البته بعضی ها هم دستمالی بر سر کرده بودند. نمی دانم چه بگویم. خلاصه وقتی به تهران رسیدیم چیزهایی عجیب تر دیدم!!!!! همه با هم راحت بودند. کسی غریبه در جمع مردم این شهر نبود. مونث و مذکر چیزی به اسم حیا و غیرت در بین خود نمی دیدند و این یک انفجار است!!!!!! 

نمی دانم شاید خیلی وقت است که تهران نرفته بودم. شاید برای من عجیب بوده است. شاید جمهوری اسلامی عوض شده است. شاید ما عوض شده ایم. و درست هم این است که ما عوض شده ایم. ما دیگر غیرت و حیا و عفت نداریم. ما نداریم یعنی خودم هم جز آن هستم چون اگر نبودم پس غیرت داشتم و حداقل به یه پسری که دختری را نوازش می کرد چیزی می گفتم!!!!!!! 

اینها به چه بر می گردند؟ 

مسئولین دولتی و اجرایی و فرهنگی و مجلسی و قوه قضاییه و هزار سازمان دیگر که همیشه دایه بهتر از مادر نشان داده اند کجایند؟؟ به کجا می روند؟؟؟

دیگر وقت از انتقاد نیز گذشته است. امروز وقت عمل است. نیروی افتضاحی ما که فقط مقابل حزب اللهی ها هستند الان کجایند؟؟؟؟ 

آن نمایشگاه مثلا بزرگترین رویداد فرهنگی است ولی بزرگترین افتضاح فرهنگی است!!!!!!!! کافی است اطراف سالن ها را نگاه کنیم. چه می بینیم؟؟؟؟؟ جواب شما افتضاح خواهد بود. 

در مترو همه چیز به نظر اسلامی و مدرن و پیشرفته می آمد ولی ما پس رفت کرده بودیم. وضع فرهنگی ما خیلی سقوط کرده است. در مترو همه با هم در تماسند جز... 

بگذریم... 

این روزهای کنکور عجب روزهایست چه قدر سخت می گذرد چه قدر دردناک است چه قدر وحشتناک است و چه قدر انسان را لطیف می کند. 

اگر انسانی را قبل از کنکور ارزیابی کنید و در دوران کنکور ارزیابی کنید خیلی با هم فرق دارند!!!!!!!!! 

در این مطلب ۹ بار تعجب کردم و ۵ سوال پرسیدم! 

باز هم تعجب کردم. ببخشید... 

ولی دیگر کلا به این علامت تعجب ها عادت شده است البته مسئولین باید بدانند که افراد زیادی مایل نیستند که به این علامت تعجب ها عادت کنند و دوست دارند دیگر نباشد. 

به امید اینکه مسئولین به فکر باشند...

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ

toسلام
میخوای دل حضرت زهرا(س) را شاد کنی؟؟پس یا علی...بیا کمک کن...میخواهیم برای ترویج حجاب در سطح یک شهر بنر بزنیم...زیر پوشش هیچ جا هم نیستیم...میتونی با طراحی های زیبای بنر به ما کمک کنی..اگر میتونی کمک کنی به من یک میل یا شماره تلفن بده تا با شما در ارتباط باشم
اجرت با حضرت زهرا(س)
منتظرم هاااااااااااااا
rahgozar_mehdi@yahoo.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد